ما تو دبیرستان مسابقه آروغ زنی داشتیم
یکی از بچه ها بود خعلی شاخ بود تو این زمینه...
اون وخت ی بار داشت یکی از آروغ های اسطوره ایش رو میزد
که یهو ناظم مون سررسید
بدبخت هول شد استفراغ کرد رو کفش ناظمه
هیچی دیگه اصا یه وضی!!!
یکی از بچه ها بود خعلی شاخ بود تو این زمینه...
اون وخت ی بار داشت یکی از آروغ های اسطوره ایش رو میزد
که یهو ناظم مون سررسید
بدبخت هول شد استفراغ کرد رو کفش ناظمه
هیچی دیگه اصا یه وضی!!!